مشاوره،اجراء و نظارت -----ISSR,SSQR,ISO9001,IATF16949
دفتر شعر1
تاریخ : یک شنبه 25 شهريور 1397
نویسنده : RmZiRn

با من چه کرده است ببین بی ارادگی
افتاده ام به دام تو ای گل به سادگی

 

جای ترنج،دست و دل از خود بریده ام
این است راز و رمز دل از دست دادگی

 

ای سرو! ذکر خیر تو را از درخت ها
افتادگی شنیده ام و ایستادگی

 

روحی زلال دارم و جانی زلال تر
آموختم از آینه ها صاف و سادگی

 

با سکّه ها بگو غزلم را رها کنند
شاعر کجا و تهمت اشراف زادگی ....

درد مرا تو بدرمان نگیر چون

 

شیرین تر از دوای تو این درد مبهم است

 

 

      (محمد رضا رهسپار)


غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت‌

پیاده آمده‌ بودم‌، پیاده خواهم رفت‌

طلسم غربتم امشب شكسته خواهدشد

و سفره‌ای كه تهی ‌بود، بسته خواهدشد

و در حوالی شبهای عید، همسایه‌!

صدای گریه نخواهی شنید، همسایه‌!

همان غریبه كه قلك نداشت‌، خواهد رفت‌

و كودكی كه عروسك نداشت‌، خواهد رفت‌

 

منم تمام افق را به رنج گردیده‌،

منم كه هر كه مرا دیده‌، در گذر دیده‌

منم كه نانی اگر داشتم‌، از آجر بود

و سفره‌ام ـ كه نبود ـ از گرسنگی پر بود

به هرچه آینه‌، تصویری از شكست من است‌

به سنگ‌ سنگ بناها، نشان دست من است‌

اگر به لطف و اگر قهر، می ‌شناسندم‌

تمام مردم این شهر، می ‌شناسندم‌

من ایستادم‌، اگر پشت آسمان خم شد

نماز خواندم‌، اگر دهر ابن ‌ملجم شد.

 

هر که می‌داند بگوید، من نمی‌دانم چه شد

 

مست بودم مست، پیراهن نمی‌دانم چه شد

 

من فقط یادم می‌آید گفت: وقت رفتن است

 

دیگر از آنجا به بعد اصلاً نمی‌دانم چه شد

 

روبه روی خود نمی‌دیدم به جز آغوش دوست

 

در میان دشمنان، دشمن نمی‌دانم چه شد

 

سنگ باران بود و من یکسر رجز بودم رجز

 

ناله از من دور شد، شیون نمی‌دانم چه شد

 

من نمی‌دانم چه می‌گویید، شاید بر تنم

 

از خجالت آب شد جوشن، نمی‌دانم چه شد

 

مرده بودم، بانگ هل من ناصرش اعجاز کرد

 

ناگهان برخواستم، مردن نمی‌دانم چه شد

 

پا به پای او سرم بر نیزه شد از اشتیاق

 

دست و پا گم کرده بودم، تن نمی‌دانم چه شد

 

ناگهان خاکستری شد روزگار آسمان

 

در تنور آن چهره روشن نمی‌دانم چه شد

 

***

 

وصف معراج جنونش کار شاعر نیست، نیست

 

از خودش باید بپرسی، من نمی‌دانم چه شد.

 


http://static.cloob.com//public/user_data/album_photo/4339/13015296-b.jpg

 

 

 

مباش آرام حتی گر نشان از گردبادی نیست

 

به این صحرا که من می آیم از آن اعتمادی نیست

 

 

 

به دنبال چه میگردند مردم درشبستان ها

 

در این مسجد که من دیدم چراغ اعتقادی نیست

 

 

 

نه تنها غم سلامت باد گفتن های مستان هم

 

گواهی میدهند دنیای ما دنیای شادی نیست

 

 

 

چرا بی عشق سر برسجده ی تسلیم بگذارم

 

نمیخوانم نمازی را که در آن از تو یادی نیست

 

 

 

کنار بسترم بنشین ودستم را بگیر ای عشق

 

برای آخرین سوگندها وقت زیادی نیست

 

 

 

مرا با چشم های بسته از پل بگذران ای دوست

 

تو وقتی با منی دیگر مرا بیم معادی نیست.

من ضدی دارم.

آن قدر فریب کار که آن را

"خود" پنداشته ام.

حالا

من از خود برای تو شکایت آورده ام...

مقدمه کتاب "ضد"



 

ابریم که ارث پدری مان اشک است
 
مشق شب و درس سحری مان اشک است
 
هرکس به زبان خود سخن می گوید
 
ما نیز زبان مادری مان اشک است.
 
نقطه ، کلمه ، جای خودش را دارد

در هر جا ، معنای خودش را دارد

دنیای من و تو مثل هم نیست رفیق
 
هر آدم دنیای خودش را دارد
.
با هر قدمش دایره ای باز شده

ایوان و حیاط غرق آواز شده
 
بر صفحه گذاشت سوزنش را باران

این حوض پر از الهه ناز شده

با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آماده ی آن لحظه ی توفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آماده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوبترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیرزمانی است که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام

   افتاده در این راه، سپرهای زیادی    
    یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی
    
    بیهوده به پرواز میندیش كبوتر!    
    بیرون قفس ریخته پرهای زیادی
    
    این كوه كه هر گوشه آن پارۀ لعلی است    
    خورده است بدان خون جگرهای زیادی
    
    درد است كه پرپر شده باشند در این باغ    
    بر شانۀ تو شانه به سرهای زیادی
    
    از یك سفر دور و دراز آمده انگار    
    این قاصدك آورده خبرهای زیادی
    
    راهی است پر از شور، كه می بینم از این دور    
    نی های فراوانی و سرهای زیادی
    
    هم در به دری دارد و هم خانه خرابی    
    عشق است و مزینّ به هنرهای زیادی
    
    بیچاره دل من كه در این برزخ تردید    
    خورده است به اما و اگرهای زیادی
    
    جز عشق بگو كیست كه افروخته باشند    
    در آتش او خیمه و درهای زیادی...
 

 

 



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: ادبی , ,
برچسب‌ها: مجله ی ادبی , شعر , عاشقانه , شعر دوستت دارم؛ عاشقانه ای با زیباترین واژه ها ,
مطالب مرتبط با این پست
» به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
» ﺩﻟﺨﻮﺷﻢ ﺑﺎ ﻏﺰﻟﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﻫﻤﯿﻨﻢ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
» صد و چند نکته فرهنگ شهروندی به زبان خیلی خیلی ساده
» چیزی به اندازه استحکام شخصیت مقدس نیست
» ضرب المثل ایرانی
» من وتو
» عکس نوشته های عاشقانه و احساسی
» بیایید با فرهنگ شویم ! قسمت دهم
» داستان کوتاه/ زنجیر عشق
» داستان کوتاه / مولانا و شمس
» "حکایت یک ویرگول" از احمد شاملو
» داستان‌ کوتاه / هاچیکو ماجرای سگ دوست‌داشتنی
» قدرت باور ها
» گزیده ای از جملات زیبا و ماندگار از بزرگان-1
» گزیده ای از جملات زیبا و ماندگار از بزرگان-2
» گزیده ای از جملات زیبا و ماندگار از بزرگان-3
» خواندنی
» به کسی جسارت نکن...
» پیامک های مناسب برای تبریک "عید سعید فطر"
» کیلاً بغیر ثمنٍ لو کان له وعاء
» حراج گنج
» نیایش
» مرحوم حسین پناهی
» دلنوشته اي براي امام زمان (11)
» آخرین دانلود های کتاب p30download
» آخرین دانلود های صوت p30download
» پیام عاشقانه محبت آمیز تابستان ۹۳
» جملات الهام بخش و زیبا برای زندگی (20)
» حدیث روز/ پانزده نشانه آخر زمان در کلام رسول خدا(ص)
» دلنوشته ها
» دلنوشته های مهدوی001
» دلنوشته های مهدوی002
» آثار جمعی از هنرمندان
» مجموعه عکس های عاشقانه دوست داشتن 2014
» با شگفتی های وضو آشنا شوید + دانلود نرم افزار
» آثار و فواید "بسم الله الرحمن الرحیم" در تمامی امور + دانلود نرم افزار
» شاهنامه فردوسی را به تلفن هوشمند خود بیاورید + دانلود
» ذکر بسم الله النور
» سخنان زیبا فرانتس كافكا, جملات قصار
» دانلود کتاب ضرب الامثال و کنایات – بیش از شش هزار ضرب المثل
» زندگی زیباست ...
» بیایید با فرهنگ شویم ! قسمت یازدهم
» Thoughts for the day
» SMS Haye Delneshin (16)
» حواسمان به گوش هایمان باشد!
» چه خاصیت هایی دارد این باران ...
» Interesting National Geographic Story
» به زن نمی شه جمله ای گفت که وسطش کاما (،) باشه.
» آفت فراموش کردن
» به اميد روزي که تمامی انسان ها قلب هایشان به یکدیگر نزدیک شود

آخرین مطالب

/
بسم الله الرحمن الرحیم، وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ♥♥♥♥♥ اللّهـُمَّ صَـلِّ عَلے مُحَـمَّد ﷺ وَ آلِـ مُحَـمَّد ﷺ وَ عَجِّـلْ فـَرَجَـهُم ♥♥♥♥♥ به نام خدایی که ماهی کوچک قرمز را محتاج دریای بی کران آبی کرد... ♥♥♥♥♥ رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا (80/اسراء) پروردگارا ! مرا در هر کاری به درستی وارد کن و به درستی خارج ساز واز جانب خود برایم حجتی یاری بخش پدید آور ! ♥♥♥♥♥ اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً ♥♥♥♥♥ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ *(۲۵۵)* لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ *(۲۵۶)* اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ *(۲۵۷)*..... صدق الله العّلی العّظیم ♥♥♥♥♥ اللَّهُمَّ صَلِّ علی ، علی بْنِ موسي الرِّضَا مرتضي الامام التَّقِيَّ النَّقِيَّ وَ حُجَّتِكَ علی مِنْ فَوْقِ الارض وَ مَنْ تَحْتِ الثري الصِّدِّيقُ الشَّهِيدُ صلاه كَثِيرُهُ تامه زاكيه متواصله متواتره مترادفه كَأَفْضَلِ ماصليت عَلَيَّ أَحَدُ مِنْ اوليائک... پرودگارا، ‌ بر علي بن موسي الرضاي برگزيده ،‌ درود و رحمت فرست . آن پيشواي پارسا و منزه و حجت تو بر هر كه روي زمين و زير خاك است. بر آن صديق شهيد درود و رحمت فراوان فرست، ‌درودي كامل و بالنده و از پي هم و پياپي و پي در پي، ‌همچون برترين و درود و رحمتي كه بر هريك از اوليائت فرستادي. ♥♥♥♥♥ خیالت راحت ! من همان منم ؛ هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره، میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد.. ♥♥♥♥♥ سکوتم را نکن باور..... من آن آرامش سنگین پیش از مرگ توفانم..... من آن خرمن ..... من آن انبار باروتم...... که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر.... ♥♥♥♥♥ 09141050409