همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
صدای بال ملائک، عجیب می آید!
سلام! ضامن آهو، دل شکسته ی من
به پای بوس نگاهت، غریب می آید
نگاه زخمیِ تو، تا بقیع بارانی است
مگر ز سمت مدینه، طبیب می آید؟!
به پای در دلت، ای غریبه ی تنها
علی(ع) ز سمت نجف، عنقریب می آید
طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست
کبوتر دل من، بی شکیب می آید
برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
چرا که ناله ی "امّن یُجیب" می آید.
شعر از خدیجه پنجی
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0