حجت الاسلام نیر تبریزی؛ حافظ شعر عاشورایی
مشاوره،اجراء و نظارت -----ISSR,SSQR,ISO9001,IATF16949
حجت الاسلام نیر تبریزی؛ حافظ شعر عاشورایی
تاریخ : دو شنبه 2 دی 1392
نویسنده : RmZiRn

 

naiyer

میرزا محمد تقی حجة‌الاسلام در دوازدهم جمادی الاول 1248 هـ.ق در شهر تبریز به دنیا آمد. وی که دومین فرزند پسر از خانواده‌ی حجة‌الاسلام بود، تحصیلات خود را از شانزده سالگی نزد پدر خود ملامحمد ممقانی مشهور به حجة‌الاسلام، آغاز کرد و به فراگیری فقه و حکمت اشتغال ورزید. تحصیلات مقدماتی او تا 1260 هـ. ق به مدت پنج سال ادامه یافت که در این سال پدرش نیز وفات یافت. پس از فوت پدر برای تکمیل تحصیلات خود و در 22 سالگی به عتبات عالیات سفر کرد و در محضر علمای آن زمان به کسب علوم دینی و مذهبی پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالیه و اخذ درجه‌‌ی اجتهاد به وطن مراجعت کرد. نیر تبریزی در فقه، اصول، حدیث، حکمت و نجوم از سرآمدان زمان خود بود در فنون شعر و ادب استاد و صاحب نظری زبردست؛ همچنین او به سه زبان فارسی، عربی و ترکی شعر می‌سروده است و «نیر» تخلص می‌کرده است. او در خوشنویسی از اساتید زمان خود بوده و خطوط ثلث، رقع و شکسته‌ نستعلیق را بسیار ماهرانه می‌نوشته است. 
نیر تبریزی اشعاری هم به زبان عربی دارد. اشعاری که بیشتر قصایدی است در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و کرامت علیهم السلام و بسیار فصیح و بلیغ سروده شده است.
نیر تبریزی سرانجام پس از 64 سال حیات، در دوازدهم رمضان المبارک 1312 ه.ق در شهر تبریز وفات یافت. بنا بر وصیتش او را وادی السلام نجف بین مقام حضرت صاحب الزمان(عج) و دیوار شهر نجف به خاک سپردند.

 
  آثار و تصنیفات نیر:
مجموعه تالیفات و تصنیفات و سروده های نیر عبارتند از:
صحیفه الابرار، مفاتیح الغیب، لآلی منظومه، آتشکده، دیوان غزلیات، مثنوی در خوشاب، رساله ی علم الساعه، رساله لمح البصر، رساله ی نصرت الحق والفیه.
نیر به سه زبان ترکی، فارسی و عربی شعر گفته است. در این مجال به بررسی کلی دو مجموعه شعر نیر از منظر ژانر شناسی می پردازیم:

١- منظومه آتشکده: وقتی «شعر» قربانی «مرثیه» نشود
نیر را بیشتر با مثنوی «آتشکده» می‌شناسیم؛ شعری بلند که در آن نیر به شرح وقایع عاشورا پرداخته است. محتوای این منظومه در رثای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و مصیبت خاندان آن حضرت است. قالب آن مثنوی بوده و در همان وزن معروف مثنوی مولوی سروده شده است. رویکرد شاعر در این مثنوی 2086 بیتی، رویکردی عرفانی است و شاعر با زبانی گزارشی در چهل و یک منزل به بیان عاطفی وقایع روز عاشورا می‌پردازد؛ متاسفانه این مثنوی، علی رغم اجر و ارزش بسیار، آن گونه که باید به جایگاه واقعی خود در محافل ادبی نرسیده است.
گرچه شاعر در مثنوی آتشکده به دنبال روایت ماجرایی چون عاشوراست و انتظار داریم که عنصر تصویر و خیال و یک دستی زبان به سبک مرثیه نویسان کمرنگ باشد؛ با این حال با اثری روبرو هستیم که در توصیف یک واقعه ی جدی، هرگز از عناصر اصلی شعر فاصله نگرفته است. به طور مثال در توصیف «صبح عاشورا» در این مثنوی چنین آمده است:


چون سحرگه چهره ی صبح سپید ، شد زپشت خیمه ی نیلی پدید
آسمان گفتی گریبان کرده چاک ، در فراق آفتابی تابناک
خور زمشرق سر برهنه شد برون ، چون سر یحیی میان تشت خون
پس ندا آمد که ای خیل اله ، هین برون تازید سوی رزمگاه
بر رکاب پایمردی پا زنید ، خویش را مستانه بر دریا زنید
هین برون تازید ای مستان عشق ، باده می جوشد به تاکستان عشق
جرعه ای زان باده ی بی غش زنید ، خود سمندر وار بر آتش زنید
هین برون تازید ای شیران جنگ ، عرصه را بر روبهان دارید تنگ
ایها اللب تشنگان آب میغ ، آب حیوان می رود از جوی تیغ


خواندن همین چند بیت شاید شما را با بنده هم عقیده کرده باشد. تصویر پردازی های زیبایی که پیش روست ما را قانع می کند که با شاعری بزرگ روبرییم که شعر را قربانی مرثیه نکرده است. «گریبان چاک کردن» آسمان و «سربرهنه بیرون آمدن» خورشید و تشبیه آفتاب در سرخی فلق به «سر یحیی در تشت خون» حکایت از زیرکی شاعر دارد. شاعر به طور غیر مستقیم در حال تداعی اتفاقی است که در روز عاشورا خواهد افتاد. خصوصیت حافظانه تداعی و غیر مستقیم گویی همان چیزی است که در شعر مدرن نیز شاهد آن هستیم. در ضمن از همین چند بیت نیز می توان به «تشخص زبانی» شاعر پی برد. ترکیبی از زبان مثنوی نویسی مولوی و سعدی که با پس زمینه ای از سلاست و روان نویسی یک «ترک پارسی گوی» معجونی شیرین و دل چسب را در اختیار خواننده قرار می دهد. «ترک تازی» های زبانی شاعر نیز آشکار است. آوردن حرف اضافه «به» قبل از کلمه ی «تاکستان» و یا استفاده از کلمه ی ندای عربی «ایها» قبل از کلمه ی فارسی «لب تشنگان» از تهورات زبانی خاصی است که بیشتر «ترکان پارسی گوی» جسارت انجام آن را دارند. یا در توصیف شهادت حضرت ابوالفضل (ع )به چنین خیال آفرینی مست کننده ای دست می زند:


ناگهان «کافرنهاد»ی از کمین ، کرد با تیغش جدا دست از یمین
گفت:هان ای دست رفتی؟...شاد رو! ، خوش برستی از گرو... آزاد رو!
لیک از یک دست بر ناید صدا ، باش کاید دست دیگر از قفا
لاابالی نیست دست افشانی ام ، جعفر طیار را من ثانی ام
...
چون دو دست افتاده دید آن محتشم ، گفت:دستا! رو که من بی تو خوشم
خصم اگر بردت زمن گو بازدار ، مرغ دست آموز را با پر چه کار؟
شهپر طاووس اگر پرکنده شد ، نام زیباییش زان پر زنده شد
اندر آن کویی که آن دلبر دروست ، عاشق بی دست و پا دارند دوست
باز ده ای دست هین دستم به دست ، تا به هم شوییم دست از هر چه هست


٢- لآلی منظومه: اوج رندی شاعر
«لآلی منظومه» از دیگر آثار «حجت الاسلام» است. مجموعه ای ست از چند شعر در قالب ترکیب بند و غزل و قصیده و سایر قالب های شعری که به سه زبان فارسی، عربی و ترکی سروده شده است. غالب اشعار، عاشورایی و مرثیه ای ست و البته سروده هایی نیز در مدح امامان دیگر(ع)در آن به چشم می خورد. این اثر با یک ترکیب بند 28 بندی در مرثیه ی حضرت ابا عبدالله آغاز می شود و به دلیل داشتن ویژگی های منحصر به فرد -که ذکر آن خواهد رفت- از آثار ماندگار نیر است. مطلع اولین بند آن چنین است:


چون کرد خور، زتوسن زرین، تهی رکاب ، افتاد در ثوابت وسیاره انقلاب
غارتگران شامبه یغما گشود دست ، بگسیخت از سرادق زرتار خور طناب
کرد از مجره چاک،فلک پرده ی شکیب ، بارید از ستاره به رخساره خون ، خضاب
کردند سر زپرده برون دختران نعش ، با گیسوی بریده سراسیمه بی نقاب


چنانکه گفته شد «نیر» غالبا با غیر مستقیم گویی و تداعی گری در صدد تصویر سازی های خیال انگیز از اتفاقات است. در این بند نیز با توصیفاتی ایهام گونه و هاله وار از صحنه ی غروب خورشید و آمدن شب و ظاهر شدن ستارگان، لحظات پس از شهادت امام حسین (ع) و آنچه را که بر اهل حرم گذشته است به شکلی حیرت آور و هنرمندانه توصیف می کند.
نیر نمی خواهد شبیه نوحه نویس های دیگر که در توصیف غروب عاشورا، از اسب افتادن امام و غارت شدن خیمه ها و بیرون دویدن دختران حرم را بی هیچ کم و کاست و خیال انگیزی به نظم در می آورند عمل کند. او فقط به «نظم» در آوردن آنچه كه مورخان به «نثر» نوشته اند، بسنده نمی كرد. بلکه واقعه را به شکل شعری رندانه و منحصر به فرد، باز آفرینی می کند و همین نکته است که او را از تمام نوحه نویس های پیش و پس از خود متمایز می کند.
در همین بند، شاعر فرا رسیدن غروب خورشید را چنان رندانه توصیف می کند که ایهامی ست از وقایع بعد از شهادت. زمانی که رکاب توسن زرین و سرخ آسمان از خورشید تهی می شود در ارکان ستاره ها و سیاره ها، انقلاب اتفاق می افتد. شام (شب) مانند لشکری غارت گر طناب های خیمه ی زرتار خورشید را از هم می گسلند. فلک پرده ی شکیبایی کهکشان را پاره می کند و ستاره ها مثل قطره های خون رخساره ی آسمان را خضاب می کنند. ستارگان بنات النعش با گیسوان بریده و بی نقاب از سراپرده ی آسمان بیرون می دوند و ...
چنان که می بینید نوع توصیف غیر مستقیم و رندانه نیر بی بدیل است... این همان تداعی ست. تداعی آنچه اتفاق افتاده است. امام از زین اسب فرو افتاده و غارتگران شام به خیمه ها هجوم آورده اند. حنجره امام را بریده اند و خون محاسن او را خضاب کرده و دختران کشته کربلا از خیمه ها بیرون دویده اند.
این شیوه ی استادانه را حتی در «محتشم کاشانی» که این همه مورد عنایت شعر پژوهان فارسی زبان است نمی توان یافت. «نیر» دارای چنان «رند»ی منحصر به فردی ست كه به جرات می توان گفت هیچ مرثیه سرای دیگری قبل و بعد از او دارای این ویژگی نیست. هنوز که هنوز است چه بسا ابعاد تحسین برانگیز این «رندی عظیم» از دید بسیاری از شعرپژوهان به دور مانده است و هنوز کسی را آن چنان که باید و شاید، راه به سراپرده ی عظمت نیر نیست. وی یگانه شاعر «رند» در ادبیات عاشورایی است و اگر بگوییم «نیر» حافظ شعر عاشورایی است، بی شك سخن به گزاف نگفته ایم.


شهریار و آروزی یک بیت نیّر تبریزی:
مرحوم شهریار دارای چهار جلد دیوان شعر می باشد و در زمان خود سلطان اشعرا بود. روزی در نزد ایشان یک بیت نیّر تبریزی خواندهشد,شهریار آهی کشید وگفت: کاش این چهار جلد من نبود , همین یک بیت مال من بود!
بدون اغراق عرض میکنم: در ادب فارسی در مرثیۀ ابی عبدلله علیه السلام مانند این بیت در عالم گفته نشده است. زبان حال حضرت سکینه است در هنگامی که اسب خونین حضرت سیّد الشهداء علیه السلام بدون حضرت به خیام بر میگردد:


ای فرس با تو چه رخ داده که خود با خته ای ، مگر اینگونه که ماتی، تو شه انداخته ای


همه عبارت های شطرنج در یک شعر عاشورایی:
یکی از مشهورترین اشعار نیر، شعری است که در آن همه عبارت های شطرنج را برای تصویرسازی واقعه کربلا به کار برده است: فرس(اسب)، رخ، باخت، مات، شاه، انداختن و...


ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای
مگر اینگونه که ماتی تو شه انداخته ای
ای همایون فرس پادشه سدره مقام
که چرا گاه بهشت است ترا جای خرام
نه رکابی زتو بر جاست نه زین و نه لجام
چه بلا رفته که با خویش نپرداخته ای
تا صهیل تو همی امدی ای پیک امید
بر همه اهل حرم بود صدای تو نوید
کاینک اید زپی پرسش ما شاه شهید
مگر این بار خداوند حرم را چه نوید
کای فرس شیهه زنان بر حرمش تاخته ای
تو ز بهر خبر از تیر پری ساخته ای
زچه الوده به خون تاج تو خاکم بر سر
راست گو تخت سلیمان شده بر باد مگر
تو که غلطان زسر زین نگونش دیدی
در میان سپه دشمن دونش دیدی
ای فرس راست به من گوی که چونش دیدی
تو به چشمان خود اغشته به خونش دیدی
بوی خون اید از این کاکل و یال و تن تو
شد مگر کشته رو به شه شیر اوژن تو
دل افسرده من اب شد از دیدن تو
فاش گو برق که اتش زده بر خرمن تو
که چنین غلغله در بحر و بر انداخته ای


pdf  دانلود همین مطلب با فرمت PDF با حجم هشتاد کیلو بایت از لینک های زیر:

لینک مستقیم دانلود:

download

لینک دانلود غیر مستقیم:

download



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست

آخرین مطالب

/
بسم الله الرحمن الرحیم، وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ♥♥♥♥♥ اللّهـُمَّ صَـلِّ عَلے مُحَـمَّد ﷺ وَ آلِـ مُحَـمَّد ﷺ وَ عَجِّـلْ فـَرَجَـهُم ♥♥♥♥♥ به نام خدایی که ماهی کوچک قرمز را محتاج دریای بی کران آبی کرد... ♥♥♥♥♥ رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا (80/اسراء) پروردگارا ! مرا در هر کاری به درستی وارد کن و به درستی خارج ساز واز جانب خود برایم حجتی یاری بخش پدید آور ! ♥♥♥♥♥ اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً ♥♥♥♥♥ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ *(۲۵۵)* لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ *(۲۵۶)* اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ *(۲۵۷)*..... صدق الله العّلی العّظیم ♥♥♥♥♥ اللَّهُمَّ صَلِّ علی ، علی بْنِ موسي الرِّضَا مرتضي الامام التَّقِيَّ النَّقِيَّ وَ حُجَّتِكَ علی مِنْ فَوْقِ الارض وَ مَنْ تَحْتِ الثري الصِّدِّيقُ الشَّهِيدُ صلاه كَثِيرُهُ تامه زاكيه متواصله متواتره مترادفه كَأَفْضَلِ ماصليت عَلَيَّ أَحَدُ مِنْ اوليائک... پرودگارا، ‌ بر علي بن موسي الرضاي برگزيده ،‌ درود و رحمت فرست . آن پيشواي پارسا و منزه و حجت تو بر هر كه روي زمين و زير خاك است. بر آن صديق شهيد درود و رحمت فراوان فرست، ‌درودي كامل و بالنده و از پي هم و پياپي و پي در پي، ‌همچون برترين و درود و رحمتي كه بر هريك از اوليائت فرستادي. ♥♥♥♥♥ خیالت راحت ! من همان منم ؛ هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره، میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد.. ♥♥♥♥♥ سکوتم را نکن باور..... من آن آرامش سنگین پیش از مرگ توفانم..... من آن خرمن ..... من آن انبار باروتم...... که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر.... ♥♥♥♥♥ 09141050409