عمو حاجی که چهره ای همانند انسان های غارنشین دارد و کهنسال به نظر می رسد که حتی مردم عادی سن او را نزدیک به یک قرن می دانند، رنگ خاکستر گرفته و قشری ضخیم از چرک بر اندام او سنگینی می کند. چند سال پیش جوانان محل تصمیم گرفتنند عمو حاجی را به رودخانه ببرند تا آبی به بدن این مرد برسد، به همین منظور هنگامی که عموحاجی در خواب بود او را در عقب یک وانت گذاشتند تا او را در رودخانه حمام کنند؛ وقتی به رودخانه رسیدند، دیدند عمو حاجی در عقب وانت نیست. زیرا او پیش از رسیدن، خود را به بیرون از وانت انداخته بود تا مبادا بدنش با آب آشتی کند و عمو حاجی همان جا گفته بود اگر تمیز شوم، مریض می شوم. براساس این گزارش ،عموحاجی از خوردن هر نوع خوراکی تازه و نوشیدن آب بهداشتی پرهیز می کند به گونه ای که اگر به زورهم به او آب گوارا بنوشانند، عکس العمل منفی نشان می دهد و به شدت ابراز ناراحتی می کند.
لذیذترین غذا به قول خودش، حیوانات مرده و گندیده است و فرقی ندارد که این حیوان حلال و یا حرام گوشت باشد. این سالخورده که گفته می شود به دلیل مشکل عاطفی که در ایام جوانی برای او رخ داده از مردم و اجتماع گریزان و گوشه عزلت و انزوا برگزیده سالیان سال است که در زیر مکانی مسقف ماوا ندارد و در گرما و سرما در هوای آزاد به سر می برد. برخی از جوانان و نوجوانان دژگاه برای عمو حاجی مرغ، گربه، روباه، خارپشت و حتی مار مرده می برند او این حیوانات را در گودالی در اطراف خود دفن میکند و پس از چند روز با آتشی که در این گودال میافروزد، آن را نیم پز میکند و با ولع خاصی میخورد. عمو حاجی پس از آن با خوردن آب گندیده که در یک حلب زنگ زده و حشرات مختلف در داخل آن شناور هستند، وعده غذایی را به پایان میبرد.
لیوان او یک حلب 5/4 کیلویی روغن است و او با استفاده از این حلب روزانه نزدیک به پنج لیتر آب مینوشد. لباس پوشیدن این مرد در هستان دژگاه که دارای گرمای نزدیک به 50 درجه سانتی گراد است شگفتیآور است؛ زیرا او تمام لباسهایی را که مردم این منطقه برایش میآورند، پس از بریدن آستینهای پیراهن و پاچه های شلوار با دندان، آنها را بر تن میکند. لوازم زندگی او شامل یک چماق است که پیشتر پلوس وانت بوده است و وزن آن 17 کیلوگرم است، استکان چایخوری این مرد عجیب یک کلاه ایمنی اسقاطی است و چند حلب کهنه روغن نباتی است که بچههای این دهستان با آفتابه در این حلبها برای او آب میریزند.
عمو حاجی یک پیپ استثنایی هم دارد که از یک زانوی سه اینچی آب تشکیل شده که او سرگین (فضولات) حیوانات را در آن میریزد و آتش میزند و به آن پک میزند و با هر مرتبه پک، دود پر حجمی از دهانش خارج میشود. افزون بر این که شست و شوی بدن، ظرف آب و بهداشت برای او معنا ندارد، خود را با سوزاندن موهای زاید بدن اصلاح میکند. محل زندگی این مرد رویگردان از بهداشت و مردم، محل تجمع سگ، گاو و چارپایان محل است.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0