استاد رحیم منزوی اردبیلی از شاعران مرثیه سرای آذری زبان ایران است.نام منزوی بر همگان آشناست، اشعار سوزناک، نوحه های دلنشین و توأم با حزن و اندوه این شاعر سینه به سینه در بین مردم انتقال مییابد. در آذربایجان نوحه خوان و مرثیهسرایی نیست که برای در دست گرفتن نبض مجلس از اشعار سوزناک منزوی استفاده نکند. منزوی شاعر زخمها و اندوه و غم است. تأثیر شعر او هم وسیع و هم عمیق است. قصاید طولانی منزوی نه اینکه شنونده را خسته نمی کند، حتی هر بیت آن ذهن خواننده و شنونده را به بیت بعدی جذب می کند. هر بیتش بجای خود شاه بیت است.
در ادامه مروری مختصر بر زندگی نامه استاد، شخصیت استاد، معرفی آثار و نمونه اشعار ترکی و آذری استاد منزوی خواهیم داشت؛
زندگی نامه استاد منزوی
رحیم منزوی اردبیلی فرزند اسدالله در محله سیدآباد اردبیل به سال ۱۳۱۶ دیده به جهان گشود. پدرش در کنار شغل حلبی سازی و دواتگری در ایام محرم به شبیه خوانی و تعزیه گردانی میپرداخت واین موضوع در رحیم منزوی به مرثیه سرایی تاثیر فراوانی گذاشت.او اولین شعر خود را در سن ۹ سالگی سرود. فضای عاشورایی شهر در سال ۱۳۲۶ به بعد او را به نوحه سرایی سوق داد. در پایان تحصیل وارد ارتش گردید و در مراغه پای درس آیت الله سید جواد مجتهد نشست و دروس اسلامی را فرا گرفت. بعد از هفت سال از ارتش استعفا کرد و مدتی بعد به رانندگی پرداخت. در سحرگاه روز ۹ مرداد ۱۳۷۱در پی عارضه قلبی در تهران درگذشت و جنازهاش به اردبیل انتقال یافت و در قبرستان بهشت فاطمه به خاک سپرده شد.
محضر حقده بلادور باشه، باش و جان باجی
ایستیرم کئچم باشه، یئته پیمان باجی
شخصیت مرحوم منزوی
معمولاً در سرودههای او کلمات فارسی و عربی نسبت به سایر نوحهها کمتر است. وی در زمانی اشعار خود را سرودند که مداحی ترکی با حضور و پیدایش مداحان بزرگی چون حاج غلامرضا زنجانی، حاج سلیم مؤذن زاده اردبیلی، حاج داود علیزاده، حاج جواد رسولی و حاج محمدباقر تمدن و... به تمام لایههای اجتماع رسوخ کرده و گسترش فراوانی یافتهاست و درست چنین زمانی است که سرودههای منزوی با اجراهای بی نظیر مداحان بزرگ مخصوصاً استاد سلیم مؤذن زاده اردبیلی که با توانایی تمام و درست بر طبق دستگاههای موسیقی انجام میگرفت، مورد استقبال قرار میگیرد.
کاست «اکبره باخ اکبره باخ» حاج غلامرضازنجانی وحاج سلیم که تماماً سرودههای مرحوم منزوی بود میباشد؛ شعری با قالب نو و خلاقیت تمام و اجرایی زیبا و تمام با خلاقیت استاد سلیم مؤذن زاده، و واقعاً میتوان گفت که این اثر بینظیر بوده و هست و باعث شروع سبک جدیدی در مرثیهسرایی و مداحی ترکی گردید.
در مورد شخصیت مرحوم منزوی نقل است که ایشان درباره مضامین و حتی کلماتی که در سرودههایش به کار میبرد، بسیار حساس بود و اشعارش را در حال و هوای عاشورایی میسرود. حتی میگویند که برای سرودن شعری در مورد حضرت رقیه(س) مسیری خاردار را که نسبتاً هم طولانی بود، چندین بار با پای برهنه دویده بود تا بتواند شعر سوختن خیام و فرار بچهها به صحرا را بسراید.
آثار استاد منزوی
آثار استاد عبارتند از: آمال منزوی (اولین دیوان اشعارمنزوی)، آثار منزوی، ایثار منزوی، صد سینه زن، صد قافیه، صد منظره، صد زمزمه، صد مرثیه، نهضت حسینی، آلام منزوی.
نمونه اشعار مرثیه استاد منزوی
نوحهٔ زیر، درد دل دردانهٔ سه سالهٔ امام، حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) در خرابه با حضرت زینب در لحظه دیدار با سر خونین امام(ع) است:
ای عمــه! منیـم کاش ائلـه امکانیــم اولئیــدی
سینهمـده بو باش، بیر گئجه مئهمانیم اولئیدی
ای کــاش بــۇنون ذکـرینی بیر آن ائشیدئیدیـم
بـۇ قانلێ دوْداقدان گئنــه قــرآن ائشیدئیـدیــم
هـر دم بـابـا جانیم چاغێریب، جان ائشیدئیدیم
قــوربان بابامین جان سسینه جانیم اولئیـدی
ترجمه فارسی:(ای عمه! کاش چنین امکانی برایم مهیا بود / که این سر، یک شب مهمان من بود؛ ای کاش حتی برای یک لحظه ذکر لب این سر را میشنیدم / و دوباره از این لب خونآلود، آوای قرآن را میشنیدم؛ و پیوسته «بابا جانم» صدایش میکردم و جان گفتن او را میشنیدم / آنگاه این جان من فدای صدای جان گفتنش میشد)
اوّلــده گــرک باوریمـــی محکـــم ائـدئیــدیــم
پیشــوازه قاچێــب گؤزلـریمـی پُرنم ائدئیدیـم
گؤزیاشلاریمی جمع ائلهایب مرهم ائدئیدیـم
الــده یارالــی لبلــهره درمــانیــــم اولئیـــدی
ترجمه فارسی:(برای این که او را مهمان کنم، باید ابتدا عزمم را جزم میکردم / و چشمانم را به پیشواز وی پراشک مینمودم؛ سپس اشک چشمم را جمع کرده، مرهمی فراهم میکردم / تا در دستانم برای لبهای زخمدیده درمانی داشته باشم)
بیلسئیـدیم اگر، اشکیمـی یوللاره سپهردیــم
گلسئیــدی آیاغیلــه آیــاق ردّیـــن اؤپـهردیــم
فرشیم یوْخودو زولفومو توْپراغه دؤشهردیــم
ویــرانه ائــویــم لاییـــق مهمـــانیم اولئیـــدی
ترجمه فارسی:(اگر از خبر آمدن نگارم آگاه میشدم، اشکم را به راهش میپاشیدم / اگر میآمد، ردّ پاهایش را میبوسیدم؛ اگر فرشی نداشتم، زلفم را بر روی خاک میگستردم / کاش خانهٔ ویرانم لایق مهمانم بود)
نمونه رباعیات فارسی استاد منزوی
زاهد منما به زهد خود وجد و سرور
هان خدمت خلق کن مرو کور بگور
فرق من و تو به حشر چندان نبود
من غرق گناهم و تو سرمست غرور
زاهد من اگر اهل یقینم به تو چه
سرگشته میان کفر و دینم به تو چه
ازبدو جهان تو آنچنانی چه به من
تا روز بقا من اینچنینم به تو چه
استاد ازل چو کرد ایجاد مرا
بنمود اسیر و لخت و بی زاد مرا
جز من غم ایام که میکرد قبول
این مادر گیتی ار نمی زاد مرا
ای خالق منان و ولی نعمت من
رحمی به سرشگ دیدهٔ حسرت من
چون نام تو هم غفور و هم قهار است
زان روست گهی گناه و گه طاعت من
از عمر که «منزوی» در اکراه است
بر مذهب و عزّ و جاه خود آگاه است
چون داند بر مرده پرستان جهان
شاعر که بمرد از اولیاءالله است
منابع
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0