شعر عاشقانه زیبا و کوتاه
عشق من
اگر زندگی فرصت دوباره متولد شدن به من بدهد
این بار زودتر تو را پیدا خواهم کرد
تا زمان طولانی تری عاشقت باشم
******
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
قبل از آنی که بیایی
چه کویری بودم
زندگی با تو
چه گلدان قشنگی ست گلم
******
شعر عاشقانه برای همسرم
همان گوشه خالی دلت
که هیچ کس پیدایش نمی کند، هیچ کس
آن جا را برای من کنار بگذار
******
شعر عاشقانه زیبا برای همسرم و عشقم
تو مثل خنده گل
مثل خواب پروانه
تو مثل آنچه
که ناگفتنی است، زیبایی
******
خدا وقتی تو را آفرید
معجزه کرد
من هر وقت
به چشمانت نگاه می کنم
ایمان می آورم
******
شعر عاشقانه زیبا برای دوران نامزدی
شعر عاشقانه زیبا برای دوران نامزدی
زندگی رقص دل انگیز
خطوط لب توست
******
مرا تا دل بود، دلبر تو باشی
“نظامی”
******
شعر عاشقانه برای همسر عزیزم
“تو را دوست دارم”
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند …
“احمدشاملو”
******
کاش
میگفتی چیست
آنچه از چشم تو
تا عمق وجودم جاریست …
“فریدون مشیری”
******
شعر کوتاه عاشقانه جدید
گفته بودم
به کسی عشق نخواهم ورزید
آمدی و همه ی فرضیه ها ریخت به هم
******
تا در تو نظر کردم رسوای جهان گشتم
آری همه رسوایی اول ز نظر خیزد
“عطار”
******
اشعار عاشقانه کوتاه
شعر برای همسر مهربان
قلب من کودکی ست
که تا “تو” بیشتر بلد نیست بشمارد
******
وقتی با منی
معجزه ای به نام آرامش
در من رخ می دهد!
******
بیهوده مگو که دوش حیران شده ای
سر حلقه ی عاشقان دوران شده ای
از زلزله و عشق خبر کس ندهد
آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای …
“شفیعی کدکنی”
******
ناله اگر که برکشم، خانه خراب می شوی
خانه خراب گشته ام، بس که سکوت کرده ام …
“صائب تبریزی”
******
کاش پیدا بشوی … سخت تو را محتاجم
******
شعر عاشقانه زیبا
شعر عاشقانه حافظ
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
“حافظ”
******
من
می دانم به کجای قلبت
شلیک کرده ام
تو
دیگر
خوب نخواهی شد
“افشین یداللهی”
******
آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اند
من کافر همه شب با تو به آغوش کشم
“خواجوی کرمانی”
******
غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد…!
“سعدى”
******
صدای خنده های تو
افتادن تکه های یخ است
در لیوان بهار نارنج
بخند!
می خواهم گلویی تازه کنم!
“محسن حسینخانی”
******
اشعار عاشقانه شاعران بزرگ
شعر عاشقانه مولانا
این سینه پرمشغله از مکتب اوست
و امروز که بیمار شدم از تب اوست
پرهیز کنم ز هرچه فرمود طبیب
جز از می و شکری که آن از لب اوست
“مولانا”
******
شعر عاشقانه دلنشین
ماجرای من و تو، باور باورها نیست
ماجراییست که در حافظه دنیا نیست
نه دروغیم نه رویا نه خیالیم نه وهم
ذات عشقیم که در آینه ها پیدا نیست
تو گمی درمن و من درتو گمم باورکن
جز دراین شعر نشان و اثری ازما نیست
شب که آرام تر از پلک تو را میبندم
بادلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
من و تو ساحل و دریای همیم اما نه!
ساحل اینقدر که درفاصله با دریا نیست…
“محمد علی بهمنی”
******
ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و بیتابی بسیار و دگر هیچ …!
“عرفی شیرازی”
******
تو چه دانی که چه ها کرد فراقت با من؟
داند این آنکه ازین غم بود او را قدری
غم هجران تو ای دوست، چنان کرد مرا
که ببینی نشناسی که منم یا دگری؟
“عراقی”
******
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی؟ “سعدی”
******
آمدم یاد تو از دل به برونی فکنم
دل برون گشت ولی یاد تو با ماست هنوز …!
“مهدی اخوان ثالث”
******
در امتداد هر شب
من هستم و تمامت
با خویشتن نشستن
در خویشتن شکستن
“حمید مصدق”
******
شعر عاشقانه کوتاه
خسته از عمری زمستانم
بهارم می شوی ..؟
******
همین که گاه به من فکر میکنی کافیست
بمان و پشت سرم عاشقانه غیبت کن
“امید صباغ نو”
******
شعر عاشقانه نو
مرفین آغوشت را
نه هلال احمر دارد
نه کوچه هاى ناصر خسرو !!
و این ..
بدترین تجویز شب هاى من است
******
من در تو گریزان شدم از فتنه خویش
من آن توام مرا به من باز مده
“مولانا”
******
بار اول که دیدمت
چنان بیمقدمه زیبا بودی
که چند روز بعد
یادم افتاد
باید عاشقت میشدم..!
******
پشت پرچینت اگر بزم، اگر مهمانی ست
پشت پرچین من این سو همه اش ویرانیست
انفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیست
دست های تو کجایند که آزاد شوم؟
هیچ جایی به جز آغوش تو دیگر جا نیست
ابرها طرحی از اندام تو را می سازند
که چنین آب و هوای غزلم بارانیست
شعر آنیست که دور لب تو می گردد
شاعری لذت خوبیست که در لب خوانیست
دوستت دارم اگر عشق به آن سختی هاست
دوستم داشته باش عشق به این آسانیست!
“حسین جنت مکان”
******
تار و پودم تو بگو با دل تنها چه کنم؟
“شهریار”
******
چه ماندن دلچسبی خواهد شد
برود
برگردد
بگوید: نشد!
******
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود،
تو آنکه جسته و پیداش کردهام، آن باش!
“حسین منزوی”
******
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آنکه دارد با دلبری وصالی…
“سعدی”
******
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0