با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
نوروز تمام شد و رفت
ما مسافرتهایمان را رفتیم و برگشتیم
فامیلهای دور و نزدیك را دیدیم و شهرهایمان را دوباره پر از خاطرهها كردیم
روستاهایمان را پر از بهار و شكوفه نگاه كردیم
و عین خیالمان نبود كه دوباره باید برگردیم و باز هم همان حرفها و همان كارهای همیشگی را كه نامش زندگی است تكرار كنیم.
آخرهای اسفند كولهبارمان را به دوش گرفتیم و دستی بهسر و رویمان كشیدیم و از روزهای تكراری دست كشیدیم و رفتیم
خیلیهایمان سیاست را پشت در جا گذاشتیم و یاالله یاالله كنان وارد خانههای هم شدیم و كنار سفرههای هفتسین نشستیم
هر چند اقتصاد همانجا كنار آن سفرههای هفتسین هم رهایمان نكرد؛ اما خندیدیم و گذشتیم
حرفی هم اگر زدیم، خیلی زود آن را با لبخندی عوضكردیم تا كاممان تلخ نشود.
نوروز تمام شد و رفت و ما حالا دوباره برگشتهایم كه سال دیگری را آغاز كنیم
معلوم نیست تا كی دوباره دوام بیاوریم
معلوم نیست تا كی از باران و بهار و شكوفهها لذت ببریم و همه چیز را بد نبینیم.
معلوم نیست تا كی دوام بیاوریم و از خودمان و دیگران و شهر و دیارمان بد نگوییم
معلوم نیست تا كی و كجا دوام بیاوریم و باز مثل روزهای عادی سال مثل بعضی از خودمان زیر پای هم را خالی نكنیم.
نوروز و تعطیلات نوروز تمام شد و رفت و ما حالا دوباره برگشتهایم كه كار كنیم
نوروز عیدی دادیم و عیدی گرفتیم و خوشحال شدیم
و حالا معلوم نیست تا كی هوای عید توی سرمان بماند و خوشحال شویم و خوشحال كنیم.
سال تازه آمده است و ما از درونمان احساس خوبی داریم
حالمان خوب است و البته انگار میترسیم؛
میترسیم از روزهایی كه بیایند و ما تازگی را از دست بدهیم.
میترسیم از روزها و شبهایی كه دوباره خسته شویم و باز بگوییم كه این سال كی تمام میشود
حالا در حال سبكو سنگین كردن روزهای آغاز سال هستیم.
میخواهیم بدانیم این روزهای آغاز سال روزهایی نیكوست یا نیست ؟!
ما این روزها مدام به این فكر میكنیم كه سالی كه نكوست از بهارش پیداست ؟
فعلا از بارانهای بهاری و شكوفهها و درختها و خاطرههای نوروز و دید و بازدیدها و تبریكها شادیم و میخندیم
انگار كه بعضی از ما فقط باید تعطیل باشیم و بخوریم و بخوابیم و بگوییم و بخندیم كه از زندگی لذت ببریم
همین است كه میترسیم از روزهایی كه باید كار كنیم و خسته بشویم.
انگار بلد نیستیم و نمیدانیم كه لحظهها میگذرند
و نوروزها میآیند و میروند و آنچه میماند نتیجه كارهای ماست.
نوروز تمام شد و رفت
ما رفتیم و برگشتیم و حالا سالی دیگر پیشروی ماست؛
سالی كه خودمان بیشترین سهم را در چگونه گذراندن آن داریم
سالی كه باز هم تمام میشود
و این ماییم كه باید در پایان آن دوباره بهبهارش بنگریم و ببینیم آیا واقعا سالی كه نكوست از بهارش پیداست ؟